از آيات قرآن و احاديث
پيشوايان معصوم(ع) به روشني آشكار ميشود كه هدف اصلي جهاد اسلام برداستن فتنه از
ميان جاامعه، برقراري آيين الهي، نشر توحيد و خداپرستي و پياده كردن احكام نجاتبخش
اسلام است. جهاد اسلامي هدف والايي دارد و از خواستههاي مادي و دنيوي و نيز
جنگجويي و كشورگشايي برتر است. هدف جهاد براساس بينشي انساني استوار است و براي
نجات انسان از انحراف و گمراهي معين شده است.
قرآن كريم بر هدف اصلي
جهاد و مبارزه ـدكيد فراوان كرده است و همين موضوع، جهاد اسلامي را از ساير جنگها
متمايز ميكند، هدف جهاد اين است كه در راه رضاي حق تعالي باشد و اين هدف در قرآن
كريم با لفظ«في سبيل الله»
بارها تكرار شده است. قرآن شريف براساس هدف جهاد، جنگاوران را در دو صف جدا از هم
قرار ميدهدكه اين دو گروه فقط بر مبناي هدف از هم متمايز ميشوند. آنجا كه ميفرمايد:
الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله و الذين كفروا
يقاتلون في سبيل الطاغوت فقاتلوا اولياء الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفا.[1]
آنانكه
ايمان آوردهاند، در راه خدا ميجنگند و آنان كه كافر شدهاند در راه شيطان، پس با
هوادارن شيطان قتال كنيد كه مكر شيطان ناچيز است.
خداوند متعال در آيات
گوناگون، هدف از جهاد را بيان ميكند و تصوير روشني از برنامةاسلام براي جهاد و
كاربردهاي پيكار در راه خدا بهدست ميدهد و در سورة بقره ميفرمايد:
و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا
تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين.[2]
با كساني
كه با شما جنگ ميكنند، در راه خدا بجنگيد و تعدي مكنيد، زيرا خداوند تعدي كنندگان
را دوست ندارد.
اين آية سريفه نشان ميدهد
كه جهاد اسلامي هميشه در راه خداوند انجام ميشود و هيچگاه مسائل فردي و منافع
شخصي در آن وجود ندارد. در ادامة آيه هدف ديگري از جهاد مشخص ميشود . آن عدم
تجاوز به ديگران است، زيرا خداوند متجاوزان را دوست ندارد.
گروهي با توجه به جهاد
ابتدايي كه در دين اسلام مطرح شده است، هدف جهاد اسلام را جنگ و كشتار ميدانند و
معتقدند كه دين اسلام بر اثر اعمال زور و در ساية شمشير گشترش يافته است. در پاسخ
به اين شبهه بايد خاطر نشان ساخت كه هدف جهاد اسلامي هيچگاه تحميل عقيده بر
مردمان نيست، بلكه هدف، دعوت آنان به دين اسلام و برطرف ساختن موانع روي آوردن
آنان به اين آيين انسانساز، عدالتگستر و نجاتبخش است.
اكنون نزديك به يك ميليارد
مسلمان در سراسر جهان زندگي ميكنند. گرايش آنان به اين دين مقدس نه تنها با اعمال
قدرت و شمشير نبوده، بلكه به دليل انطباق معارف اسلامي و احكام آن با فطرت انساني
آنان بوده است. در صدر اسلام نيز درخشندگي نظام انساني و عدالتگستر اسلام، مردمان
را به حقيقت كشانيد و به دين راستين و كامل الهي رهنمون شد.
ايمان به يك آيين، امري
قلبي است. كسي كه به دين ايمان ميآورد، در حقيقت فكر و ايدة آن دين را ميپذيرد و
مجذوب شدن دو بعد دارد، يك بعد آن جنبة علمي دارد، بدين معني كه عقل و فكر انسان
منطق آن دين را ميپذيرد و بعد ديگر آن جنبة عاطفي و احساسي دارد؛ يعني دل انسان
به آن دين گرايش پيدا ميكند. هيچكدام از ان جنبهها با اعمال زور و خشونت به دست
نميآيد. قرآن كريم ميفرمايد:
لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي.[3]
در پذيرش دين اكراه و
اجباري نيست، به راستي كه راه هدايت و گمراهي(براي همگان) روشن شده است.
پي نوشت ها:
[1]. قرآن، نساء/76.
[2]. قرآن، بقره/190.
[3]. قرآن، بقره/256.